به گزارش پایگاه خبری تحلیلی رادار اقتصاد به نقل از دنیای اقتصاد؛اجزای طرف دارایی ترازنامه بانک مرکزی که بهعنوان پشتوانه پایه پولی شناخته میشوند، عبارتند از: خالص داراییهای خارجی بانک مرکزی (NFA)، خالص مطالبات از بخش دولتی، مطالبات از شبکه بانکی و خالص سایر اقلام. در این میان، NFA سهم ۸۸درصدی دارد و ۳ جزو دیگر در مجموع ۱۲درصد از کل داراییهای بانک مرکزی را شامل میشوند. بنابراین در طول ۶۲ سالی که از تاسیس بانک مرکزی میگذرد، تغییرات NFA مهمترین عامل در تحولات پایه پولی بوده است. با این حال، بحثهای علمی که تاکنون درخصوص ماهیت NFA بانک مرکزی انجام شده، هرگز به میزان اهمیت آن نبوده است. هدف یادداشت حاضر، رمزگشایی از جعبه سیاه NFA است.
NFA بانک مرکزی حاوی اسعار مختلف موجود در سبد ارزی این بانک، طلا و سهام (عمدتا SDR که توسط صندوق بینالمللی پول نگهداری میشود) است که بر مبنای دلار آمریکا ارزشگذاری شده و معادل ریالی آن براساس نرخ ۴۲۰۰تومان محاسبه میشود. به این ترتیب، تغییر معادل ریالی NFA در یک دوره زمانی مشخص، از خالص عملیات خرید و فروش ارز بانک مرکزی در بازار اسکناس و حواله، تغییر قیمت جهانی طلا، تغییر ارزش SDR و تغییر ارزش اسعار مختلف موجود در سبد ارزی بانک مرکزی نسبت به دلار آمریکا نشأت میگیرد. اما نکته کلیدی این است که قبض و بسط پایه پولی که بهصورت واقعی اقتصاد را متاثر میکند، صرفا از محل عملیات خرید و فروش ارز توسط بانک مرکزی حادث میشود. به بیان دیگر، چنانچه قیمت جهانی طلا، ارزش SDR و ارزش اسعار موجود در سبد ارزی بانک مرکزی نسبت به دلار آمریکا دچار تغییر شوند، معادل ریالی آن به نرخ ۴۲۰۰تومان محاسبه و در تغییرات ریالی NFA منعکس میشود. این در حالی است که از این محل هیچ قبض و بسط واقعی در پایه پولی و ریال موجود در اقتصاد اتفاق نمیافتد. چرا این موضوع مهم است؟ به این دلیل که وقتی اقتصاد دنیا با یک شوک بزرگ نظیر جنگ روسیه و اوکراین روبهرو میشود و قیمت جهانی طلا بهشدت افزایش مییابد، معادل ریالی NFA بانک مرکزی نیز افزایش مییابد؛ درحالیکه میدانیم ریالی از این محل به اقتصاد تزریق نشده است. بنابراین اگر بخواهیم قضاوت صحیح و عادلانه نسبت به عملکرد بانک مرکزی در انبساط و انقباض پایه پولی داشته باشیم، صرفا باید تغییرات ریالی ناشی از عملیات خرید و فروش ارز توسط این بانک را ملاک قرار دهیم نه آنکه معادل ریالی کل اجزای NFA را در نظر بگیریم. چه بسا، در یک دوره زمانی مشخص، عملیات خرید و فروش ارز بانک مرکزی بهگونهای باشد که به انقباض پولی منجر شود؛ اما تغییر قیمت جهانی طلا، تغییر ارزش SDR و تغییر ارزش اسعار سبد ارزی نسبت به دلار آمریکا بهگونهای باشد که معادل ریالی NFA را افزایش دهد. در این صورت، هرچند بانک مرکزی از طریق عملیات ارزی موفق به جمعآوری ریال از اقتصاد شده، اما تحلیلگران اقتصادی با مشاهده انبساط NFA نتیجه میگیرند که بانک مرکزی عملکرد ناموفقی داشته و پایه پولی را افزایش داده که قضاوتی نادرست نسبت به تلاشهای بانک مرکزی در حوزه ارزی است. نمونه عینی این ماجرا در سال۱۳۹۹ اتفاق افتاد. در اولین روز سال۱۳۹۹ قیمت هر اونس طلا در بازارهای جهانی، ۱۴۸۴دلار و در روز پایانی آن سال معادل ۱۷۴۵دلار بود که اثرات آن در معادل ریالی NFA بانک مرکزی در پایان سال۱۳۹۹ نمود پیدا کرد. اتفاقا در آن سال، به واسطه اجبار بانک مرکزی به خرید ارزهای مسدودی صندوق توسعه ملی و عدم امکان فروش آن، معادل ریالی NFA رشد قابل توجهی پیدا کرد تا بانک مرکزی بهدلیل انبساط پایه پولی تحت فشار شدید افکار عمومی قرار بگیرد؛ درحالیکه اولا هیچکدام از دو اتفاق یادشده در کنترل بانک مرکزی نبود و ثانیا اتفاق اول هیچ اثر ریالی واقعی در اقتصاد ایجاد نکرده بود و انبساط ریالی واقعی فقط از ناحیه خرید ارزهای مسدودی صندوق حادث شده بود.
نکته مهم دیگری که باید به آن اشاره کرد این است که هرچند معادل ریالی تغییر قیمت جهانی طلا، تغییر ارزش SDR و تغییر ارزش اسعار سبد ارزی نسبت به دلار آمریکا در جزو NFA ترازنامه بانک مرکزی منعکس میشود؛ اما معادل ریالی مزبور در حسابی با عنوان (ذخیره تسعیر ناشی از تجدید ارزیابی داراییهای خارجی بانک مرکزی) که در جزو (خالص سایر اقلام) ترازنامه قرار دارد، با علامت منفی وارد شده و از پایه پولی کسر میشود. بنابراین آنچه در گزیده آمارهای اقتصادی بانک مرکزی بهعنوان تغییرات پایه پولی گزارش میشود، کاملا صحیح و قابل اعتماد است. اما پیکربندی اجزای ترازنامه بانک مرکزی در گزارشهای ارائهشده بهگونهای است که میتواند تحلیلگران اقتصادی را نسبت به عملکرد ارزی بانک مرکزی در بسط و قبض پایه پولی به اشتباه بیندازد و تحلیلهای نادرست به جامعه ارائه دهد.
راهکار پیشنهادی برای موضوع این است که اجزای ترازنامه بانک مرکزی که با تواتر ماهانه در تارنمای این بانک قرار میگیرد با تفصیل بیشتری گزارش شود؛ بهطوریکه معادل ریالی NFA به تفکیک (عملیات خرید و فروش، قیمت جهانی طلا، ارزش SDR و ارزش اسعار موجود در سبد ارزی بانک مرکزی نسبت به دلار آمریکا) گزارش شود. به علاوه، حساب (خالص سایر اقلام) نیز به تفکیک (ذخیره تسعیر ناشی از تجدید ارزیابی داراییهای خارجی، عملیات بازار باز، ...) گزارش شود تا مخاطب بتواند درک صحیح و اصولی نسبت به تحولات پایه پولی و بهویژه اثرات ریالی عملیات خرید و فروش ارز بانک مرکزی بهعنوان اصلیترین عامل در تغییرات پایه پولی بهدست آورد.
نکته پایانی اینکه از زمان آغاز جنگ روسیه و اوکراین فقط ۲ هفته گذشته، ولی در همین مدت کوتاه، اونس جهانی طلا ۱۰۰دلار افزایش قیمت داشته و ممکن است باز هم بالاتر برود. در این صورت، چنانچه نوع گزارشدهی ترازنامه بانک مرکزی تغییر نکند و به سیاق قبل انجام شود، معادل ریالی NFA افزایش نشان خواهد داد و ممکن است برخی تحلیلگران استنباط کنند که جنگ روسیه و اوکراین سبب شده است تا بخش ارزی بانک مرکزی بیش از گذشته پول چاپ کند. به همین بیربطی(!) حال آنکه نشان داده شد چنین تفسیر و برداشتی از ترازنامه بانک مرکزی صحیح نیست.
نظر شما